مهران غفوریان بازیگر، کارگردان، کمدین و فیلم نامه نویس ایرانی سینما و تلویزیون و رادیو است.
ازدواج مهران غفوریان در 13 دی ماه 1393 ازدواج کرد، او خبر نامزدی اش را در برنامه گلخانه همان سال رسانه ای کرد، مهران غفوریان و همسرش فرزندی به نام هانا دارند.
مهران غفوریان در پستش نسبت به شایعه فوتش در فضای مجازی با انتشار استوری در صفحه شخصی اش واکنش نشان داد.
مجله دلگرم آرزوی سلامت روزافزون برای این هنرمند عزیز و توانا را دارد و از ملت شریف ایران نیز خواستار است تا شایعاتی از قبیل فوت هر هنرمندی را دامن نزده و با آرزوی پیشرفت شغلی و کاری در هر زمینه برای این هنرمندان به رشد و پیشرفت ملت ایران و جامعه هنری کمک کنند .
مهران غفوریان عزیز سلامتیت پایدار و سایتون مستدام بر عرصه هنر و جامعه ایرانی .
بیوگرافی مهران غفوریان
مهران غفوریان, بازیگر، کمدین و کارگردان ایرانی است. او با بازی در مجموعه لبخند سوم، به عرصهٔ تلویزیون پیوست. وی سپس از سال ۱۳۸۰ با کارگردانی سری مجموعههای سریال زیر آسمان شهر به شهرت بیشتری رسید. غفوریان فارغالتحصیل رشتهٔ نقاشی – نقاشی عمومی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی میباشد. بازیگری را به کارگردانی مسعود رشیدی با مجموعه طنز لبخند سوم آغاز کرد؛ و خیلی زود به عرصه کارگردانان تلویزیونی پیوست. از سال ۱۳۷۶ برنامه گلها را ساخت و پس از آن حرف تو حرف و سپس در سال ۱۳۷۷، با مهران مدیری هم بازی شد. سپس این چند نفر را کارگردانی کرد که در بین مردم به نام هژیرها معروف شده بود. بعد از آن، زیر آسمان شهر را ساخت که آغازی برای پخش هر شب سریالها در تلویزیون شد. با موفقیت این مجموعه وی مبادرت به ساخت سری دوم و سوم آن نمود. غفوریان سپس در سال ۸۲ شروع به ساخت یک سریال نود شبی دیگر به نام «ورود ممنوع ممنوع» کرد که ساخت این مجموعه پس از پخش چند قسمت از سوی مدیر وقت گروه فیلم و سریال شبکه پنج سیما متوقف شد. پس از آن وی بیشتر به بازی در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی مشغول شد و تنها یک فیلم ویدئویی به نام «من پلیس نیستم» ساخت. تا اینکه در سال ۹۵ در هنگام ساخت سریال همسایهها پس از شکستن پای آرش معیریان کارگردان سریال و انصراف او از ادامه کار، غفوریان کارگردانی کار را به عهده گرفت و فیلمبرداری را از اول آغاز نمود.
غفوریان سال ۱۳۹۴ و در جریان مسابقات خنداننده برتر در برنامه خندوانه، توانست به مرحله فینال راه پیدا کند و همراه با امیرمهدی ژوله جایگاه اول را از آن خود کند.
غفوریان در ۲۶ مهر ۱۴۰۰، سر صحنه سریال نیسان آبی دچار سکته قلبی شد و پس از انتقال به بیمارستان، روز بعد تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت.
جزییات ازدواج مهران غفوریان از زبان همسرش:
دقیقش اینه که سال ۱۳۹۰ تو مرکز خرید همدیگرو دیدیم بعد مهران گفت میشه گوشیتونو بدین یه زنگ بزنم منم که مات و مبهوت گوشیمو از دستم گرفت بعد یه خودده رفت اونطرف اومد گوشیمو داد دستم گفت مرسی بعد فهمیدم شماره خودشو گرفته که شمارمو داشته باشه ۳ماه بعد اون ماجرا باهم دوست شدیم و ۲سال بعد نامزو سال بعدش عروسی تمام.
نمونه کارهای سینمایی مهران غفوریان
ما همه با هم هستیم (کمال تبریزی)
داش آکل (محمد عرب)
خالتور (آرش معیریان)
ما خیلی باحالیم (بهمن گودرزی)
آس و پاس (آرش معیریان)
ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا (عبدالرضا کاهانی)
ناردون (فریدون حسنپور)
از بهترین کارهای تلویزیونی مهران غفوریان میتوان به قرارگاه مسکونی، پنچری، زوج یا فرد، درحاشیه، خانه اجارهای، زن بابا و زیر آسمان شهر اشاره کرد.مهران غفوریان برای اولین بار در سریال نمایش خانگی «قورباغه»، یک نقش جدی بر عهده داشت و به خوبی در آن درخشید.
ویژگی های اخلاقی مهران غفوریان
من برخلاف شخصیت هایی که در بازی می کنم، خیلی جدی ام و در زمان کار با جدیت تمام کارهایم را دنبال می کنم . کسانی که با من کار کرده اند از خصوصیات اخلاقی من با خبر هستند ولی در کل سعی می کنم هر کاری را در زمان خودش انجام دهم.
ازدواج و بچه دار شدن مهران غفوریان
مهران غفوریان در 13 دی ماه 1393 در سن 40 سالگی با دختری بنام آرزو ازدواج کرد،آشنایی این دو در یک مرکز خرید اتفاق افتاد و سپس تصمیم به ازدواج گرفتند. ثمره ازدواج دختری به نام هانا در بهمن 97 است.
خاطره جذاب از زبان مهران غفوریان
یک خاطرهای از مردم دارم که هیچ وقت آن را فراموش نمیکنم، با خود آقای شجاعیمهر در اوج سریال زیر آسمان شهر در «ساری» حضور داشتیم، چند روز قبل از نوروز برنامه در ورزشگاه شهید متقی ساری بود، در واقع یک جشن بود که مردم ساری در آنجا حضور مییافتند… زمانی که با اتومبیلم رسیدم جلوی ورزشگاه، دیدم چه جمعیتی جلوی در بود، از طرفی هم مردم روی سکو نشسته بودند، و هم داخل زمین چمن مقابل سن بودند، چیزی حدود ۵۰ هزار نفر و همین قدر جمعیت هم بیرون ورزشگاه بودند. به بچهها گفتم، عمرا ما نمیتونیم داخل شویم، باید فکر دیگری بکنیم، چرا که در ورزشگاه بسته بود و اگر باز میشد، این مردم به داخل هجوم میآوردند. اومدم دور بزنم، که مردم ما را دیدند و جلوی ماشین را بلند کردند. به هر حال با کمک نیروی انتظامی داخل رفتیم. من، حمید لولایی، رادش، یوسف تیموری و دیگر بچهها بودیم. زمانی که روی سن رفتیم، آنقدر هیجان مردم زیاد بود که هجوم آوردند سمت سن و بعدش هم، بلندگوها افتاد و سن تکان خورد و برنامه نصفه کاره رها شد. البته فکر نکنید که مردم مازندران قصد خرابکاری داشتند، نه آن قدر استقبال و هیجان زیاد بود و از طرفی میخواستند خودشان را به ما برسانند که چنین وضعیتی پیش آمد و داستانی شد حضور ما در ساری و…